زبانحال حضرت حر با سیدالشهدا علیهالسلام
گرچه من شرمنده هستم یا حسین میشود گـیری تو دسـتم یا حسین چون که بستم راه هستم پست پست روز اول کاش دسـتم میشکـست پیش بحر عـفو تو جرمم کم است گر خـطایی کرد حُر هم آدم است ای ســراپـا آبــرو خـاکـم بـه سـر پـیـش زهــرا آبــرویــم را مــبــر من سـیـاهـم خـالـی از نـور آمـدم حـتــم دارم جــانـب طـــور آمـدم شـیـشه هـسـتم لیک باید دُرّ شـوم مثل اسـمـم دوست دارم حُـر شوم آمـدم سـویـت ولـی غــرق گــنـاه توبه از من، بخشش از تو پادشاه مـهـربـانـا یـک گـنـهـکــار آمــده بـــنـــدۀ بــد ســوی درگــاه آمــده کـودکـانت را حـسـین تـرسـاندهام در درون خــیـمـههـا لــرزانــدهام خـجـلـت از روی تـو آبـم میکـند کـودکـت دشـمـن خـطـابم میکـند آمـدم سـویت ولی پـسـت و ذلـول تــوبــه من مـیشـود آیـا قــبـول؟ روی بسـویش کـرد شـاه عـالـمین گفت با حر اینـچـنـین مولا حسین با سپـاهـت راه کج کـردی به من نیـسـتی بد گرچه بد کردی به من از بــرای غـفـلـتـت غــم داشــتــم در سـپـاهـم حُـر تو را کـم داشـتم چون که بر گشتی سویم جان منی بعد از این دیگـر تو مـهـمان منی غم مخور دیگر تو ای شیر نبـرد آفـرین بـر مــادرت ای راد مــرد حــالــیـا کـه آمـدی نـیـک آمــدی خوب پـشـت پـا بـر این دنـیا زدی |